فلسفه؛ آخرین سنگر انسانیت در برابر بحران‌های جهانی و ضرورت نقد ساختارهای قدرت از نگاه ژیژک

کنفرانس بین‌المللی «آینده جهان و مسائل نوین فلسفی»، با حضور اندیشمندان برجسته‌ای از سراسر دنیا برگزار شد و بر نقش حیاتی فلسفه در رویارویی با بحران‌های معاصر تاکید کرد. اسلاوی ژیژک، فیلسوف نامدار اسلوونیایی، در سخنرانی خود فلسفه را «آخرین سپر دفاعی برای حفظ انسانیت» توصیف کرد و با جسارتی بی‌پرده، به نقد رویکرد تقلیل‌گرایانه در مواجهه با وقایع غزه پرداخت و تاکید کرد که نقد اسرائیل نباید به معنای «ضد یهود» تلقی شود. این گردهمایی بر اهمیت احیای تفکر فلسفی برای نجات بشریت از چالش‌هایی نظیر هوش مصنوعی، افول دموکراسی و انحراف مفاهیم بنیادین صحه گذاشت.

ژیژک و فراخوان به بازاندیشی فلسفی در مواجهه با بحران‌های جهانی

اسلاوی ژیژک در سخنرانی اصلی خود با عنوان «امروز برای بقا به‌عنوان انسان، به فلسفه نیاز داریم»، رسالت دیرینه فلسفه را «بیگانه‌سازی انسان از نظم مسلط» دانست. او با اشاره به تحلیل آلن بدیو، تاکید کرد که وظیفه فلسفه، افشای سازوکارهای پنهانی است که آزادی را تنها در ظاهر به ما نشان می‌دهند، در حالی که انسان را در سیطره کنترل نامرئی نگاه می‌دارند. به باور ژیژک، خطرناک‌ترین نوع بی‌آزادی، زمانی رخ می‌دهد که انسان در توهم آزادی باشد اما در واقع تحت سلطه ایدئولوژی‌های پنهان قرار گرفته باشد.

این فیلسوف اسلوونیایی هشدار داد که بسیاری از مفاهیم بنیادین نظیر آزادی، برابری، حقوق بشر و عدالت، در گفتمان‌های سیاسی و رسانه‌ای جهان معاصر، معنای اصیل خود را از دست داده و به کلیشه‌های تهی از محتوا تبدیل شده‌اند. او راه برون‌رفت از بحران‌های محیط‌زیستی، فناوری‌های نوین و هوش مصنوعی را در احیای «پرسش سقراطی» دانست؛ اینکه بار دیگر به کندوکاو در مفاهیمی چون «انسان»، «تفکر»، «طبیعت» و «آزادی» بپردازیم و از خود بپرسیم که دقیقاً منظورمان از این واژگان چیست.

ژیژک در ادامه، به وضعیت غزه اشاره کرد و با صراحتی کم‌سابقه اظهار داشت که بسیاری از حامیان سیاست‌های اسرائیل، در برابر شواهد آشکار جنایت و رنج انسانی، آگاهانه گوش‌های خود را می‌بندند و هرگونه نقد را به «دروغ ضد یهودی» تقلیل می‌دهند. او این رویکرد را نمونه‌ای نگران‌کننده از تبدیل عدالت به «منافع قدرتمند» توصیف کرد و در جمع‌بندی سخنانش تاکید کرد: «فلسفه تنها یک رشته دانشگاهی نیست؛ بلکه آخرین سپر دفاعی ما برای حفظ انسانیت است. بدون آن، عدالت به سودجویی قدرت‌ها تقلیل می‌یابد و چیزی از معنای انسان بودن باقی نخواهد ماند.»

image

فلسفه، آزادی بیان و چالش‌های دنیای متغیر

این کنفرانس بین‌المللی با سخنرانی سایر فیلسوفان برجسته نیز همراه بود که هر یک از زاویه‌ای متفاوت به چالش‌های آینده و نقش فلسفه در آن‌ها پرداختند. پروفسور فرانک رودا، فیلسوف اسکاتلندی، مخاطبان را به مواجهه‌ای جسورانه با بنیادهای وجود انسانی دعوت کرد. او با اشاره به فجایع قرن بیستم و فقدان جایگزین‌های سیاسی مؤثر برای سرمایه‌داری جهانی، بر ضرورت «شجاعت فلسفی» تاکید کرد؛ شجاعتی که انسان را در برابر اضطراب بنیادین زندگی (که بر خلاف ترس، فاقد شیء مشخص است) هدایت کند. رودا معتقد است که تنها با این شجاعت است که فلسفه می‌تواند انسان را قادر سازد تا آزادی، خلاقیت و معنای انسانی خود را در جهان پیچیده امروز حفظ کند.

پروفسور جرمی شیرمور، فیلسوف استرالیایی، نیز در سخنرانی خود به اهمیت عقلانیت انتقادی در فلسفه علم پرداخت و گفت‌وگوی چندصدایی را ضروری دانست. وی با ارجاع به نگاه پوپر، انسان را مواجه با مسائلی دانست که از تضاد میان انتظارات و واقعیت‌های عینی ناشی می‌شوند. او بر خطاپذیری حقیقت‌جویی تاکید کرد و گفت که ارزش معرفتی در بررسی انتقادی ادعاها و آزمون آن‌ها در برابر نقد همگانی است. شیرمور خاطرنشان کرد که فلسفه نباید به جستجوی واحدهای تحلیلی بی‌طرف محدود شود، بلکه باید با آگاهی از محدودیت‌های خود، نقش هدایت‌کننده در علم و فهم جهان ایفا کند.

رضا غلامی، رایزن فرهنگی ایران در اتریش، نیز در سخنانی انتقادی، فلسفه را گرفتار «انزوای آکادمیک» و غرق در «صنعت مقاله‌نویسی» دانست که از جامعه و مسائل واقعی انسان فاصله گرفته است. او تاکید کرد که فلسفه نباید تماشاگر باشد، بلکه باید در دل جامعه حضور یابد و برای هدایت انسان در بحران‌های آتی نقش‌آفرینی کند. غلامی لازمه ورود دوباره فلسفه به عرصه عمومی را «آزادی بیان واقعی» برای فیلسوفان دانست و هشدار داد که در غیاب این آزادی، فلسفه در خدمت قدرت‌ها قرار می‌گیرد و از قلب مردم دور می‌شود. وی تهدیدات آینده را چنین برشمرد:

هوش مصنوعی به عنوان متغیری تعیین‌کننده که می‌تواند توان انسان برای تحلیل، خلاقیت و نگاه کلان را تضعیف کند.

بحران کار، که با حذف گسترده انسان از اشتغال، «هسته معنای زندگی انسان» را تهدید می‌کند.

سیطره الگوریتم‌ها بر فرهنگ که «فرهنگ خلاق» را در برابر تجاری‌سازی و تولید انبوه الگوریتمی، در معرض فروپاشی قرار می‌دهد.

هوش مصنوعی و مرزهای اخلاقی فلسفه در عصر دیجیتال

دونالد گیلیز، فیلسوف انگلیسی علم و فناوری، در سخنرانی خود به انقلاب شگفت‌آور هوش مصنوعی از سال ۲۰۱۲ تا ظهور ChatGPT پرداخت. وی با اشاره به کاربردهای گسترده شبکه‌های عصبی و یادگیری عمیق در صنعت، تجارت و زندگی روزمره، به پیامدهای اخلاقی و اجتماعی این فناوری‌ها، به ویژه در زمینه تبلیغات هدفمند و استفاده تجاری از داده‌های شخصی، پرداخت و تاکید کرد که فلسفه هوش مصنوعی امروز بدون بررسی اخلاق این کاربردها کامل نخواهد بود.

رابرت هانا، فیلسوف کانادایی، نیز به چالش‌های بنیادین هوش مصنوعی و فناوری دیجیتال پرداخت و قاطعانه بیان کرد که هیچ سامانه دیجیتالی یا فناوری رایانه‌ای، حتی پیشرفته‌ترین آن‌ها، هرگز قادر به برابری یا فراتر رفتن از ظرفیت‌های ذاتی، متعقل و متجسم انسان نیست. وی گفت که فلسفه باید پیشگام حرکت حفاظت از کرامت انسانی باشد و با اطلاع‌رسانی و هدایت جامعه، از توسعه فناوری‌هایی که انسان‌ها را به ابزارهای وابسته تبدیل می‌کنند، جلوگیری کند تا بشر بتواند آینده‌ای همسو با کرامت انسانی و حفظ ظرفیت‌های عقلانی و تصمیم‌گیری مستقل خود را تجربه کند.

پروفسور توماس باور، فیلسوف اتریشی رسانه و فرهنگ، تحول دیجیتال را نه صرفاً یک جهش فنی، بلکه یک «بازسازی فرهنگی کامل واقعیت» توصیف کرد. فرآیندی که در آن جامعه نه تنها ابزارهایش را عوض می‌کند، بلکه شیوه فهم خود از زمان، هویت، اعتماد و حقیقت را از نو می‌سازد. او با ارجاع به دیرک بائوکر، جامعه‌شناس اتریشی-سوییسی، تاکید کرد که رسانه دیگر فقط کانالی برای انتقال پیام نیست، بلکه «زبان جامعه» شده است. باور برای ساختن آینده‌ای معنادار، سه معیار جدایی‌ناپذیر را پیشنهاد کرد:

کاربردی بودن (Functionality): فناوری و ایده‌ها باید راهگشای نیازهای عملی باشند.

اخلاقی بودن (Ethicality): نوآوری‌ها باید با ارزش‌های انسانی و عدالت همسو باشند.

زیباشناختی بودن (Aesthetic value): باید به جنبه‌های زیبایی‌شناختی و هنری زندگی نیز توجه شود.

او گفت که تنها در این صورت است که دیجیتال‌شدن از یک طوفان کور تکنولوژیک به فرصتی برای بازاندیشی عمیق در «بودن با هم» تبدیل می‌شود.

دموکراسی در خطر و نقش فلسفه در ترسیم آینده‌ای انسانی

پروفسور موریس همینگتون، فیلسوف برجسته آمریکایی، در بخش دیگری از کنفرانس، تصویری نگران‌کننده از وضعیت دموکراسی در جهان ارائه کرد. او با استناد به گزارش مؤسسه «گونه‌های دموکراسی» (V-Dem 2024)، اعلام کرد که جهان برای اولین بار پس از سال ۲۰۰۱، بیشتر خودکامه شده است تا دموکرات. تنها ۲۹ دموکراسی لیبرال باقی مانده، ۷۲ درصد مردم جهان در رژیم‌های اقتدارگرا زندگی می‌کنند و حتی ایالات متحده، که زمانی الگوی دموکراسی بود، در آستانه تبدیل شدن به «شبه‌خودکامگی» قرار گرفته است.

همینگتون در برابر این تاریکی، یک جایگزین رادیکال و در عین حال ملموس پیشنهاد کرد: «دموکراسی مراقبت‌محور». او نظامی را متصور شد که در آن مراقبت، نه یک سیاست رفاهی حاشیه‌ای، بلکه اصل اول و غیرقابل مذاکره پیمان اجتماعی باشد. وی با اشاره به اینکه «وظیفه فیلسوف در دوران تاریک، نه فقط مقاومت بلکه ارائه امید است»، اعلام کرد که مراقبت می‌تواند مبنای یک «پوپولیسم خیرخواه» باشد؛ چیزی که حتی مخالفان سیاسی هم نمی‌توانند آن را رد کنند، زیرا همه ما در زندگی‌مان مراقبت را تجربه کرده‌ایم و این مفهوم می‌تواند پلی برای همبستگی اجتماعی و سیاسی باشد.

پل میان شرق و غرب: گفت‌وگوی فلسفی برای فهم جهان

پروفسور محمد اصغری، استاد فلسفه دانشگاه تبریز، به اهمیت گفت‌وگوی میان فلسفه‌های شرق و غرب برای درک تحولات بی‌سابقه جهان امروز پرداخت. او تاکید کرد که هر یک از این سنت‌های فکری، ابزارهایی ارزشمند در تحلیل جهان ارائه می‌دهند:

فلسفه شرق: با تکیه بر شهود، معنویت و تجربه‌های عرفانی، به عمق وجود و پیوستگی هستی می‌پردازد.

فلسفه غرب: با تمرکز بر علم، عقلانیت و روش‌های تجربی، به تحلیل پدیده‌ها و کشف قوانین می‌پردازد.

اصغری معتقد است که در دنیای امروز، این دو سنت نیازمند گفت‌وگو و تبادل فعال‌اند تا بتوانند مسائل جهانی را از دریچه‌ای جامع و بین‌رشته‌ای بررسی کنند. او سخنرانی خود را با تاکید بر ضرورت ایجاد فضایی برای بازاندیشی فلسفی در سطح جهانی به پایان رساند و خاطرنشان کرد که هیچ‌کس نمی‌تواند به‌تنهایی نسخه کامل حقیقت را ارائه دهد؛ تنها از طریق گفت‌وگوی فلسفی میان اندیشمندان می‌توان به آینده‌ای انسانی و معنادار دست یافت.

در مجموع، کنفرانس «آینده جهان و مسائل نوین فلسفی» نشان داد که در عصر چالش‌های بی‌سابقه، از بحران‌های سیاسی و اجتماعی گرفته تا پیشرفت‌های شگرف فناوری، فلسفه بیش از هر زمان دیگری نقش حیاتی در هدایت و حفظ انسانیت ایفا می‌کند. این اندیشمندان تاکید کردند که فلسفه باید از انزوای آکادمیک خارج شده و به قلب جامعه بازگردد تا با طرح پرسش‌های بنیادین و نقد ساختارهای قدرت، راه را برای آینده‌ای روشن‌تر و انسانی‌تر هموار سازد.

مجله خبری ارتباط ما


مطالب مرتبط

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا